خدایا ببارون ،به دشت محبت یه دریای روشن ، "گل مهربانی"
می دونم محبت ، چنان شوق سنگه که از سینه ی سنگ ، می جوشه زمانی
دارم واسه آجیم ، یه شعر می سرایم یه کم لنگ وقتم ، کمی تنگه جایم
توو کافی نتم باز ، دلم تنگ ماهه واسه دیدن اون ، دل من به راهه
خدایا ببارون ، یه چشمه ی مصفا زلال از محبت ،خنک پوش دل ها
هوای کویرو ،خنک کن به باروون دل آجی مونو ، به ناز بهاروون
همین دونه آجی رو دارم خدایا بخندون وحفظش کن از رنج غم ها
واسه ش هرچی نازه ، توو قلب دعامه یه آهنگ زیبا ، توو عمق صدامه
می خونم : "خدایا! همین دوونه آجیس که دارم توو دنیا ، همین دونه ..دیس
می دونم تو داری ، همیشه هواشو بلدهستی این که بگیری دستاشو
می دونی چ جوری بخندونی اونو واسه ت خیلی ساده س ، صفادی صداشو
بگو که بخنده ، کنارش نشستی بگو تا همیشه ، غم راهو بستی
.....
کلمات کلیدی: